بازدید از فرهنگسرای اشراق و پارک قیطریه
روز چهارشنبه 12/6/93 کل خانواده رفتیم فرهنگسرای اشراق کلی بدوبدو کردیم و دخترم رفت رادیو کودک شروع کرد به شعر خوندن همه بچه هایی که می رفتن شعر می خوندن اصلاً صداشون در نمی اومد ولی رایا اینقدر بلند شعر می خوند که توی کل فرهنگسرا صداش پیچیده بود و طبق معمول همیشه یه ذرت مکزیکی خرید و اشتراکی با رهام گلی خورد . راضی نمی شد که بیاد خونه و می گفت که دائم توی شهر بگردیم روز بعدش هم رفت خونه مادر بزرگش و برای اولین بار شب رو بدون من و باباش تنها پیش مامانی موند و فکر می کنم چون اونا خیلی دوستش دارن کلی بهش خوش گذشته البته آریو ( پسر عمه رایا ) خونه مامانی بود و فکر کنم دلیل موندش خونه مامانی ...
نویسنده :
مادر مریم
12:16